راه و چاه زندگی با سرطان

به گزارش تور هند ارزان، تحقیقات مختلف ثابت نموده است حمایت روانی از بیماران، به خصوص بیمارانی که به سرطان مبتلا هستند می تواند بر فرایند درمان و کیفیت زندگی آنها موثر باشد. حتما شما هم تا به حال داستان زندگی بیماران مبتلا به بیماری های صعب العلاج را شنیده اید که توانسته اند با بیماری خود مبارزه نمایند. در این میان شخصیت و نوع اعتقادات بیمار بر فرایند

راه و چاه زندگی با سرطان

راه و چاه زندگی با سرطان

توصیه های دکتر محمدرضا میر به پزشکان، بیماران سرطانی و خانواده های آنها

تحقیقات مختلف ثابت نموده است حمایت روانی از بیماران، به خصوص بیمارانی که به سرطان مبتلا هستند می تواند بر فرایند درمان و کیفیت زندگی آنها موثر باشد. حتما شما هم تا به حال داستان زندگی بیماران مبتلا به بیماری های صعب العلاج را شنیده اید که توانسته اند با بیماری خود مبارزه نمایند. در این میان شخصیت و نوع اعتقادات بیمار بر فرایند تطابق او با زندگی و بیماری اش بسیار موثر است. پزشکان معتقدند بیمارانی که چنین ویژگی و نگرش مثبتی دارند و به علاوه از حمایت خانوادگی خوب و ارتباط اجتماعی خوب هم برخوردارند در مقایسه با گروه هایی که فاقد این سه خصیصه هستند فرایند بهبود و درمان را با کیفیت مطلوب طی می نمایند و از زندگی خود بهره می گیرند. بسیاری از بیماران که با سرطان خود زندگی می نمایند و نوشته هایی دارند، در لابه لای متون روزانه خود ذکر نموده اند که امید، چیزی است که آنها برای مقابله با بیماری احتیاجمند آن هستند. در همین رابطه یک گفتگوی جالب با دکتر میر، جراح و استاد دانشگاه تهران ترتیب داده ایم که خواندن آن را به شما توصیه می کنیم.

آقای دکتر! شاید این صحبت به نظرتان غیرعادی باشد اما معتقدم من و شما و یک بیمار مبتلا به سرطان از این نظر که هیچ کدام نمی دانیم آیا فردا زنده هستیم یا نه، به هم شبیه ایم. هر سه به یک مقدار به فردا امید داریم. پس چرا ناگهان فرایند زندگی کسی که برایش تشخیص سرطان گذاشته می گردد، مثلا کشف توده ای در پستان، این طور به هم می ریزد؟

اتفاقا به نکته جالبی اشاره کردید و برای همین است که تامین راحتی و آسایش روانی برای بیماران مبتلا به بیماری پیشرفته، در سال های اخیر در حیطه کار سرطان شناسان قرار گرفته است. به عبارت بهتر، ما پزشکان باید در این راستا نقش مشاورانی را ایفا کنیم که تحمل مشقات بیماری را برای آنها تسهیل کنیم. شاید یکی از دلایلی که فرد مبتلا ناگهان به هم می ریزد عدم مهارت پزشک در برخورد با او باشد. پزشک قطعا اطلاعات زیادی راجع به بیماری، نحوه درمان و حتی تخمین مدت زمان بقا دارد اما آیا باید همه آنها را در جلسه اول بگوید؟ گذشته از این راه های مختلفی برای گفتن وجود دارد.

یعنی پزشک باید با این قبیل بیماران چه طور برخورد کند؟

او باید طوری رفتار کند که ضمن صداقت و راستگویی، مهم ترین سرمایه هر آدم یعنی امید را از بین نبرد. باید طوری رفتار کند که بیمار اطمینان لازم را پیدا نموده و حاضر گردد راستا درمانی صحیح را برگزیند. روی این مساله تحقیقات فراوانی اجرا شده و آمار این تحقیقات نشان می دهد بیشتر بیماران از هر قوم و ملیت که بودند، تمایل داشتند همه چیز را درباره بیماری خود بدانند. جالب اینکه در گروهی که هرگز نمی خواستند در خصوص بقای مورد انتظار حرف بزنند، اندازه افسردگی به اندازه زیادی کاهش پیدا نموده است. تجربه من نشان داده در ایران بیش از 50 درصد بیماران تمایل دارند اخبار خوب را بدانند اما در آن مطالعات تنها چهار یا پنج درصد بیماران فقط در پی اخبار خوب بودند! بنابراین شیوه برخورد پزشکان آنجا در گفتن این اخبار، با همکاران ایرانی فرق دارد چون مردم ما با آنها متفاوت اند. یک خانم مبتلا به سرطان پستان در ایران ممکن است حتی برای اینکه شاید ده سال آینده نباشد تا نوه اش را ببیند هم غصه بخورد! در خارج، آنها به محض شنیدن خبر مثل ما چند قطره اشکی می ریزند ولی به زندگی خود ادامه می دهند چون به امروز فکر می نمایند. به عقیده من هنر یک پزشک ایجاد اطمینان در بیمار است و نباید با گفتن مطالب خشک بیمار را سردرگم کند.

تا اینجا آنچه اسم کردید مربوط بود به تفاوت فرهنگی ما در پذیرش و تطابق با بیماری و هنر پزشکان در بازگو کردن مساله؛ اما در خصوص خانواده بیماران چه طور؟

پزشک باید به بیمارش بگوید که خانواده او با شنیدن این موضوع، امکان دارد واکنش هایی متفاوت مثل ترس، حمایت بیش از حد و یا طرد، از خود بروز دهند. او باید بداند که مسوول واکنش های آنها نیست و نباید نقش فردی که مورد ترحم واقع شده را بپذیرد. پزشک باید به بیمار، که در این مثال شما خانم مبتلا به سرطان پستان است، بگوید که چه طور موضوع را با فرزندانش، همسرش و یا در صورت تمایل، با خانواده اش در میان بگذارد. گذشته از این هم پزشک و هم خانواده باید به عقاید و تعلقات مذهبی بیمار اهمیت بدهند. ثابت شده این موضوع نقش کلیدی در نحوه درک و تطابق بیمار با بیماری اش دارد. شاید او بخواهد قبل از هر درمانی به یک سفر زیارتی برود یا مثلا 10 روز برای تمدد اعصاب و دوباره پیدا کردن خود یا دعا، وقت بگذارد. اطمینان بدهید که با او همراه خواهید شد و فرایند درمانی او را بعد از این ده روز آغاز می کنید. این فاصله زمانی وقفه یا مسئله ای در بیماری ایجاد نمی نماید.

اشاره کردید که به بچه ها هم حقیقت باید گفته گردد. چه طور یک خانم بیمار یا همسرش به بچه ها بگویند؟

بچه ها به راحتی حس می نمایند که در محیط خانواده اتفاقی افتاده است ولی برحسب سن بچه ها، دادن اطلاعات و چگونگی بیان آن فرق می نماید. بچه ها قبل از چهار سالگی، تا سن مدرسه، بچه ها عظیم تر و درنهایت نوجوان و جوان باید بداند چه اتفاق افتاده و بعدا چه می گردد. آیا او مورد علاقه و مراقبت خواهد بود؟ باید به طریقی به ترس بچه ها و احساسات آنها پاسخ داد. شاید نمونه آن این طور باشد: پسرم، دخترم! من یک بیماری دارم، اسمش سرطان است. دکتر کمکم می نماید تا خوب شوم. به خاطر داروهایم ممکن است گاهی ناخوش و غمگین شوم. پدرتان تا خوب شدنم از شما مراقبت می نماید. شما می توانید کمکم کنید تا احساس غم وشادی مریضی را تحمل کنم. در این دوران احساس های ما تغییر می نماید اما آنچه همواره وجود دارد عشق بین ماست. بسته به پاسخ بچه ها، شما اجازه دارید برحسب درک او و نوع فرهنگ خانواده توضیحاتی بیشتر ارایه دهید. اگر خود شما یا اعضای خانواده به جای پذیرش واقعیت از انکار موضوع بهره ببرید فرصت کافی برای آغاز درمان ها و در نتیجه بهبودی را از دست خواهید داد. گاهی احتیاج است تا برای تخلیه احساسات اشک بریزید اما این فقط چند ساعت یا یکی دو روز طول می کشد. بعد از آن باید به این موضوع فکر کنید که امید و انرژی مثبت، کیفیت زندگی تان را بهبود می بخشد و چه بسا شما با سرطان طوری زندگی کنید که یک فرد کاملا سالم نتواند به آن حد از شادی و لذت در طول حیاتش دست یابد.

حرف آخر

به اسم حرف آخر دلم می خواهد بگویم که من هرچند ماه یک بار در مطب این بیمارانم را دور هم جمع می کنم تا آنها یکدیگر را دیدار نمایند و با هم حرف بزنند. از یکدیگر روحیه بگیرند و باور نمایند که آنها تنها نیستند. من از این تجربه ام نتیجه مثبت گرفته ام.

منبع:www.salamat.com

منبع: راسخون
انتشار: 5 مهر 1400 بروزرسانی: 5 مهر 1400 گردآورنده: indiaro.ir شناسه مطلب: 1895

به "راه و چاه زندگی با سرطان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "راه و چاه زندگی با سرطان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید