10 تکنیک برای افزایش سواد رسانه ای
به گزارش تور هند ارزان، در این گزارش ده پیشنهاد ارائه می گردد که هر یک به شما در مسیر بسط راهبرد شخصی در عرصه سواد رسانه ای کمک می رساند.
اکنون آگاهی نسبتاً خوبی از توان مندی های سواد رسانه ای کسب نموده اید. حال وقت طرح این پرسش است که چگونه می توانم مهارت ها و ساختار های دانشی را که تا به امروز کسب نموده ام، حفظ کنم؟ چه طور می توانم آن ها را ارتقا بخشم؟
ایده اصلی: این خودِ شما هستید که می توانید سطح سواد رسانه ای خود را افزایش دهید.
اکنون آگاهی نسبتاً خوبی از توان مندی های سواد رسانه ای کسب نموده اید. حال وقت طرح این پرسش است که چگونه می توانم مهارت ها و ساختار های دانشی را که تا به امروز کسب نموده ام، حفظ کنم؟ چه طور می توانم آن ها را ارتقا بخشم؟
پاسخ به این پرسش ها مستلزم آن است که راهبردی منسجم را بسط دهید. این مقاله به شما کمک می نماید تا به تفکر خود جهت بدهید، ولی راهبرد مشخصی را به شما ارائه نمی دهد. هر کس باید با در نظر گرفتن احتیاج های خاص خود، راهبردی شخصی را شکل دهد و بپروراند. به آنچه در این مقاله به عنوان یک سکّو ارائه می گردد، بیاندیشید. سکو، نقطه ای برای کسب کنترل بیشتر خط سیر تفکر خودتان است، آن هم در حالی که در جریان زندگی روزمره خود به آرامی از میان فضایی غنی از پیغام های رسانه ای عبور می کنید.
هدف از بسط راهبردی شخصی برای سواد رسانه ای این است که بر فرآیند اثرگذاری، کنترل بیشتری داشته باشید؛ فرآیندی که در حال حاضر زیر سلطه رسانه ها واقع شده است. این، هدفی غیرواقع گرایانه است. در عوض، این راهبرد باید به گونه ای باشد که به کمک آن بتوانید به تدریج، آگاهی خود را نسبت به فرآیند اثرگذاری ارتقا دهید و در پی آن، به تدریج، کنترل بیشتر و بیشتری بر این فرآیند به دست آورید. در ادامه، ده پیشنهاد ارائه می گردد که هر یک به شما در مسیر بسط راهبرد شخصی در عرصه سواد رسانه ای کمک می رساند.
تکنیک های ده گانه
1. جایگاه شخصی خود را تقویت کنید
به خاطر داشته باشید که جایگاه شخصی شما ترکیبی است از: آگاهی از اهداف خود همراه با انگیزه و انرژی لازم برای جست وجوی اطلاعات و تجربه های مورد احتیاج برای رسیدن به این اهداف. بنابراین، باید اهداف خود را تحلیل کنید. چه چیزی شما را واقعاً مسرور می نماید؟ واقعاً در زندگی می خواهید خود به چه چیزی برسید؟ آیا پاسخ به این پرسش ها همان چیز هایی هستند که رسانه ها برنامه ریزی نموده اند؟ به نظر شما، این پاسخ ها از کجا ریشه گرفته اند و تا چه مقدار از آن ها (پاسخ های خود) احساس رضایت دارید؟
بعلاوه باید فعالیت ذهنی خود را افزایش دهید. همه ما درباره مقدار کوشش ذهنی لازم برای مطالعه یک کتاب، گوش سپردن به یک سخنرانی یا دیدنی تلویزیون، انتظاراتی داریم. در مقایسه با متون چاپی، هنگام رویارویی با تلویزیون، از کوشش ذهنی انتظار کمتری داریم. مقدار کوشش ذهنی صرف شده هنگام دیدنی برنامه های تلویزیونی، موضوعی اختکمک است. (Salomon, 1981) از آنجا که بر کوشش ذهنی خود تسلط داریم، می توانیم مقدار یادگیری خود را نیز کنترل کنیم. هرچه کوشش ذهنی بیشتری به کار گرفته گردد، درک مطلب، یادگیری و در نهایت، حافظه نیز در سطح بالاتری قرار خواهند گرفت.
2. به عنوان یک هدف بر مفید بودن امور تمرکز کنید
دلایل مختلفی برای رویارویی با رسانه ها وجود دارد. تمام این دلایل ممکن است منطقی و بسیار کارآمد باشند. با این حال، باید توجه داشت که کاربرد ها تفاوت دارند. در هر مرتبه رویارویی با رسانه ها باید اهداف خود را به طور صریح، مشخص سازیم. باید به خاطر داشت که اگر بدون آگاهی از اهداف در معرض پیغام های رسانه ای قرار بگیریم، خطر آثار ناخواسته را بالا برده ایم. به عنوان یک تمرین همیشه از خود بپرسید: آیا برنامه خود برای رویارویی با رسانه ها را با اهداف کاملاً مشخص - که نسبت به آن ها آگاهی دارم - هماهنگ ساخته ام یا اینکه بدون هیچ گونه برنامه ریزی، خود را در معرض تمام پیغام های رسانه ای دریافتی قرار داده ام؟ اگر از سر عادت و بدون هیچ هدف شخصی مشخصی در معرض رسانه ها قرار بگیرید، مشخصاً بازیچه رسانه های جمعی خواهید شد.
3. برای رویارویی با رسانه ها، آگاهی دقیقی را بپرورانید
به طور دوره ای (شاید سالی یک مرتبه)، کاربرد های رسانه ای خود را در طول یک هفته یادداشت کنید. با تکرار این تمرین می توانید تغییر علاقه مندی خود نسبت به رسانه ها، مجاری و پیغام های رسانه ای را کنترل کنید. همان طور که تغییرات را زیر نظر دارید، پرسش های زیر را از خود بپرسید:
* آیا گستره رویارویی من با رسانه های مختلف افزایش یافته است یا تنها به یکی دو رسانه پای بند مانده ام؟
* آیا گستره رویارویی من با مجاری مختلف رسانه ای بسط یافته است؟ (اگر در گذشته، بیشتر، برنامه های ورزشی و اکشن را از تلویزیون دیدن می کردید، آیا اکنون به ژانر های تلویزیونی دیگری نیز علاقه مند شده اید؟)
طیف وسیعی از وب سایت ها، هنرمندان تازه در عرصه موسیقی، نمایش های تازه تلویزیونی و مجله های متنوع را واکاوی کنید. لازم نیست از رویارویی با تمام آن ها لذت ببرید. در واقع، شاید از بسکمک از آن ها متنفر باشید. با این حال، با آزمودن مجاری رسانه ای تازه، این فرصت را برای خود فراهم می کنید تا پیغام هایی را به دست آورید که حتی از آنچه تا به امروز به واسطه رویارویی عادت گونه با رسانه ها به دست می آوردید، بهتر هستند.
4. اصول ذهنی خود را آنالیز کنید
در جریان رویارویی عادت گونه خود با رسانه ها، مرتباً از خود بپرسید که چرا چنین عادت هایی دارید؟ تا چه مقدار در راستای برآوردن احتیاج های خویش، عادت های خود را برنامه ریزی نموده اید؟ رسانه های جمعی در راستای تأمین خواسته های خود تا چه مقدار، عادت های شما را برنامه ریزی نموده اند؟ بعد از یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش ها، اصول ذهنی خود را بازاندیشی کنید. این اصول را در جهت منافع خود بازتعریف کنید. آن گاه وقتی به رویارویی روزانه خود بازگردید، مشاهده خواهید کرد که این اصول ذهنی در راستای اهداف شما قرار گرفته اند، نه اهداف رسانه ای.
5. بنیانی فراخ از دانش مفید کسب کنید
نکته اساسی دانش، مفید بودن آن است؛ کسب دانشی که مفید نباشد، به شما کمک نخواهد نمود. این سخن بدان معناست که باید درباره احتیاج های خود در زمینه دانش، آگاهی کاملی داشته باشید.
همیشه میان دانشی که در اختیار داریم و دانشی که برای درک بهتر جهان بدان احتیاج داریم، شکاف وجود دارد. ما می توانیم این شکاف را پر کنیم. این کار باید بر مبنای حرکت موضوع به موضوع صورت پذیرد. ابزار لازم برای پر کردن شکاف موجود در زمینه ای مفروض، در اختیار خودِ ماست؛ چون شکاف دانش پیش از آنکه با سطح کلی تحصیل ما رابطه داشته باشد، تحت تأثیر مقدار علاقه مندی ما به آن موضوع واقع شده است. (Chew & Palmer, 1994) اگر علاقه زیادی به یک موضوع داشته باشیم، برای دست یابی به اطلاعات لازم درباره آن موضوع خاص، رسانه ها و منابع متعددی را جست وجو می کنیم. اگر علاقه ما به یک موضوع چشم گیر نباشد، رسانه ها، مقدار اطلاعات ما درباره آن موضوع را مشخص می نمایند.
6. درباره پیوستار واقعیت - خیال بیاندیشید
به طور مداوم از مقدار واقعی یا خیالی بودن یک امر بپرسید. این فعالیت، یک پیوستار است. بعضی برنامه ها را به راحتی می توان در قالب خیالی دسته بندی کرد. دسته بندی بعضی دیگر از برنامه ها کار چندان ساده ای نیست. بعضی از این برنامه ها، فضا و موقعیت های واقع گرایانه دارند، ولی همچنان فانتزی قلمداد می شوند، نظیر سریال های گم شده (1) و 24. بعضی دیگر ممکن است با اینکه فضایی خیالی دارند، موقعیت های واقع گرایانه ای داشته باشند، نظیر فیلم استار ترِک. (2) در جهانی رسانه ای، تمییز واقعیت از خیال کاری بس سخت است. چنین اقدامی مستلزم اندیشیدن درباره ویژگی های مختلف یک پیغام است. بنابراین، باید تفکری تحلیلی داشته باشید و پیغام های رسانه ای را به اجزای تشکیل دهنده آن ها تجزیه کنید. آن گاه واقعی یا خالی بودن هر بخش را ارزیابی کنید. کوشش نکنید پیغام ها را صرفاً خیالی یا واقعی دسته بندی کنید؛ پیغام های رسانه ای همیشه عناصری از واقعیت و خیال را دربرمی گیرند.
صرفاً برای پرهیز از امور خیالی به تحقیق نپردازید؛ چون استفاده از عناصر خیالی در انتظارات خود از جهانی واقعی، خطرناک هستند. در لذت رسانه ای، امور خیالی، جایگاه مشخصی دارند. پیغام های رسانه ای ممکن است بسیار سرگرم نماینده باشند؛ چون کششی خنده دار یا خیال پردازانه دارند. این عناصر می توانند به طور خلاقانه، تفکر ما را تحریک نمایند؛ با این حال، باید دانست این عناصر، ابزاری برای تحریک هستند، نه الگویی برای تقلید. نکته مهم این است که بدانیم چه زمانی در معرض امور خیالی قرار گرفته ایم. آن گاه خواهیم توانست این پیغام ها را به گونه ای متفاوت پردازش کنیم. اگر هنگام رویارویی با پیغام های خیالی به مقدار کافی رویکرد تحلیلی نداشته باشید، پیغام های بسکمک که در بطن خود، عناصر خیال را جای داده اند، برای شما واقعی به نظر می رسند.
7. مجاری رسانه ای مختلف را مقایسه کنید
سواد رسانه ای، مفهومی عمومی است که تمام رسانه ها را شامل می گردد، ولی مجاری رسانه ای مختلف، چالش های متفاوتی را مطرح می سازند. برای مثال، مطالعه یک مقاله در نشریه مستلزم مهارت هایی است که ممکن است هنگام دیدنی یک نمایش کمدی موقعیت در تلویزیون چندان مورد احتیاج نباشند. البته این نکته مشخص است، ولی ماهیت تمایز ها چندان آشکار نیست. برای ترسیم بهتر این موضوع، داستانی خبری را در یک از وب سایت های اینترنتی مطالعه کنید. سپس همان داستان را در یکی از روزنانه ها یا شبکه های تلویزیونی محلی پی گیری کنید. تمایز ها و تشابه های آن ها را تحلیل کنید. آیا مهم هستند؟
وقتی بخواهید پیغامی را برای مجاری رسانه ای مختلف فراوری کنید، این تمایز ها آشکارتر نیز می شوند. مطلبی خبری را برای سایتی بنویسید که هر ساعت به روزرسانی می گردد. آن گاه همان مطلب را برای یک ماه نامه بنویسید. بکوشید پیغامی فراوری کنید که مردم هنگام گوش دادن به آن بخندند. حال همان شوخی را برای مرورگر های اینترنتی و روی صفحه رایانه به زبانی ساده برگردانید. طراحی پیغام های رسانه ای خود به ویژه پیغام های خنده دار، کار سختی است. چنین تمرین هایی به ارتقای درک زیبایی شناختی شما کمک خواهد نمود.
8. دیدگاه های خود را آنالیز کنید
این پرسش ها را از خود بپرسید: آیا دیدگاه های من پایگاه منطقی مناسبی دارند؟ برای مثال، مردم امریکا می گویند با وجود فراوانی، از مادی گرایی رضایت ندارند. در یک نظرسنجی که به تازگی به انجام رسید، 82% از مردم امریکا با این موضوع موافق بودند که بسکمک از آن ها بیش از آنچه احتیاج دارند، به خرید کالا ها و مصرف گرایی روی آورده اند. 67% معتقد بودند که مردم امریکا، بسکمک از مسائل محیطی جهان را موجب شده اند؛ چون بیش از هر ملتی در جهان، منابع را مصرف و زباله فراوری می نمایند. بعلاوه، با اینکه تنها 8% از جمیعت جهان در امریکا زندگی می نمایند، هر ساله، 30% از منابع و خدمات کره زمین در ایالات متحده مصرف می گردد. برای هر بار خرید، بیش از 40 هزار گزینه در فروشگاه ها وجود دارد. آیا واقعاً به تمام این کالا های مادی احتیاج داریم؟
9. رفتار های خود را تغییر دهید
تا چه مقدار رفتار شما در راستای عقاید شماست؟ برای مثال، اگر معتقد باشید که جامعه بیش از مقدار مادی گراست، آیا از خرید کالا های مادی متعدد پرهیز می کنید؟ اگر مصرف کالا های مادی خود را در سطحی پایین نگه دارید، آن گاه میان رفتار و عقیده شما هماهنگی وجود دارد. با این حال، افراد زیادی وجود دارند که مدام از اسراف در زندگی مادی گرایانه شکایت می نمایند، ولی باز هم کالا هایی را می خرند که احتیاجی به آن ها ندارند. گام نخست در تغییر رفتار، ارزیابی واقع بینانه از مقدار سازگاری عقاید با رفتار های موجود است.
تغییر رفتار در راستای هم خوانی با عقاید، به معنای تعهد داشتن به مسئولیت اخلاقی در پیروی از عقاید است، به جای آنکه صرفاً دیگران را سرزنش کنیم و اقدامی نکنیم؛ راهبردی که متأسفانه در برابر بسکمک از معضلات جامعه فراگیر شده است. برای مثال، اجازه دهید نگاهی بیاندازیم به آنچه در خصوص محیط زیست و آلودگی اتفاق افتاده است. رسانه ها، موضوع آلودگی هوا را در صدر دستور کار عمومی خود قرار داده اند و حجم و برجستگی مطالب مرتبط با این موضوع از دهه 1970 تا 1990 به طور چشم گیری افزایش یافته است. (Ader, 1995) در همان بازه زمانی، آلودگی هوا تا یک سوم کاهش یافت، ولی مقدار زباله های خشک 25% افزایش داشت. این امر نشان می دهد همین که مردم امریکا نسبت به موضوع آلودگی هوا نگرانی بیشتری پیدا کردند، بر دولت فشار آوردند تا با نظارت بر کارخانه های فراوریی و مقدار مصرف اتومبیل ها، از آلودگی هوا بکاهد و آن را پاک کند. با این وصف، مقابله زباله های خشک و برنامه بازیافت داوطلبانه که در اختیار تک تک شهروندان است، چندان پیروزیت آمیز نبوده است. این سخن بدان معناست که افراد برای کاهش زباله های خشک بر اثر کاستن از مقدار مصرف خود یا بازیافت، هیچ کوششی نمی نمایند. بعلاوه بیشتر افراد در پی آن هستند که دولت یا شخصی دیگر مسائلشان را حل نماید.
شما می توانید آگهی دهندگان را تحریم و عضویت خود را لغو کنید و با مشاهده چیزی که نمی پسندید، برای رسانه ها نامه بنویسید. البته چنین اقدامی تقریباً هیچ تأثیری بر خودِ رسانه ها نمی گذارد، مگر اینکه بیشتر افراد چنین حسی را در خود پرورش دهند و اقدامی مشترک انجام دهند. البته این دلیل نمی گردد که شما از چنین اموری صرف نظر کنید. با اقدام عملی، احساس خواهید کرد که بر رسانه ها کنترل دارید و این حس قدرت تازه، در زندگی شخصی شما از اهمیت برخوردار است.
10. مسئولیت پذیری شخصی داشته باشید
این کار شاید سخت ترین مورد باشد. مردم امریکا شیفته آن هستند که دیگران را سرزنش نمایند. چنین دیدگاهی موجب می گردد فرد تصور کند مشکل در جایی دیگر وجود دارد و بنابراین، حل آن بر عهده شخص دیگری است. برای مثال، اجازه دهید معضل پرخوری را در نظر بگیریم. انجمن پزشکی امریکا معتقد است یک سوم از مردم این کشور چاق هستند و یک سوم دیگر اضافه وزن دارند. چنین به نظر می رسد که این موضوع، مسئله ای شخصی است. پس عده زیادی همچنان به پرخوری و ورزش اندک ادامه می دهند. آن ها منتظرند تا دولت راه حلی بدهد. در بهار 2002، مجمع قانون گذاری کالیفرنیا قانون پیش گیری از چاقی بچه ها کالیفرنیا را تصویب کرد. به موجب این قانون، فروش نوشابه های گازدار در مدارس عمومی ممنوع شد. (Bartholomew, 2002) با آغاز تابستان 2002، هشت استان فروش تنقلات را محدود و دوازده استان دیگر قوانین مخصوص به خود را تصویب کردند. علاوه بر این، مردم علیه رستوران های زنجیره ای فست فود اقامه دعوا کردند. (Tyre, 2002) آیا واقعاً مردم آن قدر بی اراده هستند که برای توقف مصرف محصولات مضر، احتیاجمند اقدامات دولتی هستند؟ بسکمک از مردم تا این مقدار ضعیف هستند. آیا شما از این دست افراد هستید؟
نمونه ها
برای آگاهی بیشتر شما از تمایز های موجود در بسط سواد رسانه ای، به نمونه هایی چند نگاهی می اندازیم که شیوه واکنش مردم به مطالب رسانه ای مختلف را نشان می دهند. وقتی این واکنش ها را با در نظر گرفتن جایگاه آن ها در مراتب یادگیری (شناختی، عاطفی، اخلاقی و درک زیبایی شناختی) مقایسه کنیم، بهتر درک می شوند.
مراتب یادگیری
مراتب یادگیری به ما گوشزد می نمایند که می توانیم سواد رسانه ای خود را در چهار زمینه ارتقا بخشیم: شناخت ها، احساسات، اخلاقیات و زیباشناسی. پیشرفت در هر زمینه با کسب مهارت های اساسی تحلیل، ارزیابی، طبقه بندی، استقرا، استنتاج، ترکیب و چکیده سازی، میسر خواهد شد.
مراتب شناختی
گام نخست، آگاهی است؛ یعنی توانایی درک عناصر اطلاعاتی در پیغام های رسانه ای. چنین توانایی مستلزم بهره گیری از تحلیل است. گام بعدی، درک است؛ یعنی توانایی شناخت اجزای مرتبط در پیغام ها و طبقه بندی آن ها برای مشاهده شیوه ارتباط آن ها با یکدیگر. گام سوم، ارزیابی است؛ ارزیابی مستلزم حجم قابل ملاحظه ای از اطلاعات بافتی است تا به واسطه آن، الگویی مناسب برای مقایسه پیغام های موجود به دست آید. بدین منظور، فرد به حجم قابل ملاحظه ای از بافت در قالب ساختار های دانش بسیط احتیاج دارد. در گام نهایی، فرد می تواند با مقایسه پیغام رسانه ای با شناخت خود از محدودیت ها و منابع فراورینمایندگان پیغام، یک پیغام رسانه ای را درک کند. هرچه ساختار های دانش فرد درباره صنایع رسانه ای گسترده تر باشد، توانایی درک عناصر ارزشمند موجود در پیغام و نپذیرفتن دیگر عناصر بیشتر خواهد بود.
مراتب احساسی
اگر پیشرفت احساسی در سطوح پایین قرار داشته باشد، احساسات بر فرد چیره می گردد. فرد بدون اینکه بر احساسات خود کنترل داشته باشد، عصبی و هیجان زده می گردد. وی ترسی قوی را تجربه می نماید که قادر به شکستن آن نیست. یا در سینما آغاز به گریستن می نماید و نمی تواند از گریه کردن باز ایستد، با اینکه شرمساری زیادی را برای وی همراه دارد.
افرادی که در سطوح بالاتری از پیشرفت احساسی قرار دارند، می توانند از رسانه ها برای شکل دهی به احساسات و کنترل بر آن ها استفاده نمایند. برای مثال، مدت هاست می دانیم که زنان پراسترس، بیشتر به دیدنی بازی و نمایش های متنوع و به طور کلی، برنامه های تلویزیون می پردازند. در مقابل، مردان پر استرس بیشتر تمایل دارند برنامه هایی را دیدن نمایند که صحنه های خشونت آمیز و اکشن بیشتری دارند. (D. R. Anderson, Collins, Schmitt, & Jaconvitz, 1996) افراد افسرده به ویژه از تلویزیون برای گریز از احساسات ناخوشایند و محرک های جهانی واقعی که ممکن است این احساسات ناخوشایند را تشدید نمایند، بهره می گیرند. (Potts & Sanchez, 1994)
اگر افراد نسبت به آنچه انجام می دهند، آگاهی داشته باشند، آن گاه می توان گفت استفاده از رسانه ها در راستای مدیریت حالت های خود نشانه ای است از سطوح بالای سواد رسانه ای. به عبارتی دیگر، افراد، آگاهانه از رسانه ها به عنوان ابزاری برای برآوردن احتیاج های خود استفاده می نمایند. در مقابل، اگر افراد ناامید شوند و ندانند که چه کاری انجام می دهند، ممکن است بدون هوشکمک به دیدنی تلویزیون بپردازند، تا زمانی که خسته شده و بخوابند. این مورد را نمی توان نمونه ای قلمداد کرد از کنترل افراد بر رویارویی خود با رسانه ها و مشخصاً گواهی است بر سطح پایین سواد رسانه ای در بین این افراد.
مراتب اخلاقی
پیشرفت اخلاقی مستلزم بسط یافتن دیدگاه هایی است درباره ماهیت اخلاقی پیغام های رسانه ای. با مقایسه عناصری در نمایش ها که خلاف ارزش های ما هستند، به بعضی از درون مایه ها اشاره می کنیم.
در پایین ترین سطح از مرتبه اخلاقی، براساس حدس و گمانِ صِرف یا نظر شخص مورد احترام خود، درباره یک پیغام به قضاوت اخلاقی دست می زنید. عناصر موجود در نمایش را در قالب توده ای نامشخص و مبهم مشاهده می کنید. با توجه به ارزش های خود، واکنش احساسی سریعی نسبت به خوشایند یا ناخوشایند بودن نمایش از خود نشان می دهید. اگر بین نمایش و ارزش های شما هماهنگی وجود داشته باشند، مسرور می شوید.
در غیر این صورت، واکنش شما منفی خواهد بود. نمی توانید واکنش خود را به خوبی شکل دهید؛ چون این واکنش در وهله نخست بر پایه احساسات شکل گرفته است. برای مثال، اگر دوستی محترم به شما بگوید که برنامه آمریکن آیدل (6) به دلیل اینکه مردم را تحقیر می نماید و رؤیا های آن ها را درهم می کوبد، از نظر اخلاقی قابل نکوهش است، ممکن است بدون دیدنی این برنامه، این دیدگاه را بپذیرید. اگر به طور اتفاقی با این برنامه روبه رو شوید، فوری واکنش منفی نشان می دهید و این برنامه را خاموش می کنید.
در سطوح میانی پیشرفت اخلاقی، میان شخصیت های مختلف براساس ارزش های آن ها تمایز قائل می شوید و با شخصیت هایی هم زادپنداری می کنید که ارزش های مشترکی با شما دارند. اگر چهره مثبتی از این شخصیت ها (پیروز، پیروز، مجذوب کننده و غیره) بازنمایی گردد، آن گاه شما نیز خوش حال خواهید شد.
در سطوح بالاتر، شما به هر یک از شخصیت های گذشته می اندیشید تا فرآیند معناسازی خود را بر سطح کلی روایت متمرکز سازید. شخصیت ها را از رفتار های آن ها جدا می کنید، به گونه ای که حتی اگر یک شخصیت خاص را دوست ندارید، ولی همچنان رفتار های وی را می پسندید؛ چون با ارزش های شما مطابقت دارد یا آن ها را تقویت می نمایند. نگرش خود را به دیدگاه یک شخصیت پیوند نمی زنید، بلکه با دیگر شخصیت ها نیز هم دلی می کنید، به گونه ای که می توانید به طور غیرمستقیم و با پی گیری روایت، پی آمد های رفتار های ایشان را تجربه کنید. در جریان یک روایت، خواهید توانست رویکرد های اخلاقی گوناگونی را در نظر بگیرید و درکی جامع تر از حوادث و رفتار ها - از منظر تمام شرکت نمایندگان - داشته باشید.
مراتب درک زیبایی شناختی
پیشرفت در این مرحله مستلزم پرورش لذت، شناخت و درکی ارتقایافته از مطالب رسانه ای است. در سطوح پایین درک زیبایی شناختی، افراد تنها نمایش ها را در قالب خوب یا بد طبقه بندی می نمایند. دلایل زیادی برای تصمیم های احساسی وجود ندارد. از این رو، بیننده می تواند دلیل دوست داشتن خود را شرح دهد.
در سطوح میانی، افراد می توانند بازی را از نوشتن و کارگردانی تمییز دهند. بینندگان توانایی درک این موضوع را دارند که یکی از این موارد ممکن است خوب باشد، در حالی که موردی دیگر بد است. بعلاوه افراد می توانند اجرایی هنرمندانه را با اجرا های گذشته مقایسه و به گرایشی در اثر اشاره نمایند.
در سطوح بالاتر پیشرفت درک زیبایی شناختی، افراد نسبت به مطلب رسانه ای به عنوان متن آگاهی دارند؛ متنی که نگرشی درباره فرهنگ معاصر و خودمان ارائه می دهد. آگاهی از دست کاری های بصری و هنری نیز ضروری است. آنچه از بینندگان باریک بین انتظار می رود، این است که تا مقدار ای نسبت به نقش خود در مقام تفسیرگر، خودآگاهی داشته باشند. این خودآگاهی شامل توانایی تشخیص حیله ها (در بازی روی صحنه و تدوین) و حضور مؤلف (سبک تهیه نماینده / کارگردان) است.
یادگیری قواعد بصری، پیش احتیاج تفیسر پیغام های بصری قلمداد نمی گردد. با وجود این، یادگیری این قواعد به درک بهتر ما از نبوغ هنری کمک می نماید. چنین شناختی، توانایی تشخیص کاربرد های فریب کارانه و مفاهیم ایدئولوژیک تصاویر بصری را در اختیار بینندگان می گذارد. این امر به بهبود نگاه انتقادی کمک می نماید.
آیا می توانید جایگاه خود را در هر یک از مراتب چهاگانه یاد شده به سرعت ارزیابی کنید؟ اگر بتوانید چنین کاری را انجام دهید، باید گفت از سطح آگاهی نسبتاً بالایی برخوردارید. اگر در مشخص جایگاه خود تردید دارید، پس هنگام دیدنی تلویزیون یا مطالعه روزنامه به این مراتب بیاندیشید. همین که نسبت به رویارویی خود با رسانه ها واکنش نشان دهید، نگرش های بیشتری را درباره سطوح عملیاتی خود بسط خواهید داد. به یاد داشته باشید که بسته به نوعِ پیغام های رسانه ای و حالت خود، جایگاه خود در این مراتب را تغییر خواهید داد. اگر صرفاً برای کسب آرامش به دیدنی برنامه های خیالی بپردازید، احتمالاً در سطوح پایینی عمل خواهید کرد. البته در شرایطی دیگر می توانید در سطوح بالاتری عمل کنید. همین که برای مدتی طولانی، خود را در معرض پیغام های رسانه ای قرار دهید، با توجه به جایگاهی که در آن قرار دارید، حسی را درون خود بسط می دهید. بدان معنا که شما معمولاً در چه سطحی فعالیت می کنید.
اکنون اجازه دهید باستفاده از این مراتب یادگیری، چند نمونه را آنالیز کنیم. این تحلیل، اهمیت تمایز های مطرح میان سطوح مختلف سواد رسانه ای را برجسته می سازد.
نمونه هایی از سطح سواد
دلایل بسیار متعددی برای رویارویی افراد با انواع مطالب وجود دارد. بعلاوه هر پیغام ممکن است منافع گوناگون و متعددی برای افراد داشته باشد. از این رو، امکان پذیر نیست پیغامی را تحلیل و چنین تصور کنیم که تمام افرادی که با این پیغام روبه رو شده اند، معنا یا تجربه ای مشابه از آن برگرفته اند. برای تشریح بهتر این موضوع، نمونه هایی در ادامه بحث ارائه شده است.
سریال های عامه پسند
سریال های عامه پسند به عنوان یک ژانر تلویزیونی می توانند برای بینندگان در تمام سطوح سواد رسانه ای، مجذوب کنندهیت داشته باشند. در سطوح پایین سواد رسانه ای، افراد پیوندی با برنامه برقرار می نمایند که در جریان آن نمی توانند دلایل علاقه مندی خود را به شخصیت ها و نمایش شرح دهند؛ چون این عده، نمایش را تحلیل نمی نمایند و کاری به کار آن ندارند.
در چند سطح بالاتر، افراد به دلیل این سریال های عامه پسند را دیدن می نمایند که با شخصیت ها هم زادپنداری و جهانی این گونه سریال ها را جای گزین زندگی پوچ خود نموده اند. چنین رویکردی، واکنش احساسی نیرومندی را برمی انگیزد. افراد دیگر برای آگاهی از شیوه لباس پوشیدن و رفتار افراد مجذوب کننده به دیدنی سریال های عامه پسند می پردازند. چنین رویکردی به سطحی از پردازش شناختی و ارزیابی شیوه لباس پوشیدن و رفتار شخصیت ها منجر می گردد.
در سطوحی بالاتر از سواد رسانه ای، افراد به طور دسته جمعی به دیدنی سریال های عامه پسند می پردازند تا درباره کنش های بازیگران بحث نمایند. شاید هم بعد از دیدنی برنامه با دوستان خود تماس بگیرند و رفتار های مشاهده شده در برنامه را موضوعی برای بحث قرار دهند. این دسته از افراد، برای حفظ اجتماع دوستان خود - که بدون وجود سریال های عامه پسند این اجتماع نیز وجود نخواهد داشت - این سریال ها را دیدن می نمایند. چنین رویکردی مستلزم سطحی بالا از پردازش شناختی و پیوند عاطفی است.
بعلاوه در سوح بالای سواد رسانه ای، دیدنی برنامه ها مستلزم تحلیلی عمیق از عناصر زیبایی شناختی و اخلاقی به نمایش درآمده است. بینندگان از چالش های نگارش، کارگردانی و بازیگری در اجرای برنامه ای دارای چند پی رنگ متحیر می شوند؛ برنامه ای که پنج روز در هفته و به مدتی نامعلوم نمایش داده می گردد که در بیشتر موارد، چند دهه ادامه می یابد. بعلاوه پیچیدگی حساسیت های اخلاقی متغیّر می تواند جالب توجه باشد. این موضوع که افراد خلاق در این نمایش ها می توانند فضای شور، هیجان، اضطراب و نگرانی را با وجود فشار های شدید و محدودیت های بسیار در یک ژانر همچنان استمرار ببخشند، دستاوردی چشم گیر به شمار میرود.
اخبار شبانگاهی
در سطح پایین سواد رسانه ای، دیدنی اخبار شبانگاهی (مطالعه اخبار در روزنامه، مجله یا شنیدن و دیدنی آن از رادیو و تلویزیون) چیزی جز یک عادت بدون تفکر نیست؛ عادتی که به افراد می گوید در معرض مهم ترین موضوع های روز قرار گرفته اند. چنین رویکردی به طور مرسوم، ساختار را در زندگی شخص شکل می دهد، حتی اگر اطلاعات با ارزشی را فراهم نیاورد.
در سطحی بالاتر از سواد رسانه ای، افراد، آگاهانه، مطالب خبری مشخصی را پی گیری می نمایند تا ساختار های تازهی را بسط دهند. آن ها اطلاعاتی تازه به ساختار دانش موجود در ارتباط با آن مطلب اضافه می نمایند و با تحریک حس رضایت از یادگیری چیزی تازه، حس خوبی را تجربه می نمایند.
در بالاترین سطوح سواد رسانه ای، افراد از رویارویی های مرسوم خود به عنوان نقطه آغازی برای یادگیری درباره رویداد های روزانه استفاده می نمایند. آن ها دقت می نمایند که چه موضوعی در دستور کار واقع شده است و بی درنگ از این اطلاعات برای بسط دادن ساختار های دانش موجود خود بهره می گیرند. سپس در دیگر مجاری رسانه ای در پی پیغام های جای گزین می روند تا اطلاعات موجود را استحکام بخشند و مهر تأییدی بر کمال آن بزنند. این افراد همیشه شکی را با خود همراه دارند که به آن ها گوشزد می نماید شاید مطالب بیشتری وجود داشته باشد. این عده درباره نقاط ضعف و قوت گزارشگران و سازمان های خبری مختلف، آگاهی زیبایی شناختی عمیقی به دست می آورند و از این نگرش ها برای ارزیابی ارزش هر یک از مطالب خبری بهره می جویند. انتها، افرادی که از سواد رسانه ای بالایی برخوردارند، نسبت به قالب بندی بصری، استفاده از حرکت دوربین، استفاده کردن (یا نکردن) از هنر گرافیک و دیگر تکنیک های فراوری - که با ظرافتی خاص، فضای مطالب خبری را می سازند - آگاهی دارند.
به خاطر داشته باشید که نوع نمایش هایی که دیدن می کنید، شما را از نظر رسانه ای، باسواد یا بی سواد نمی نماید. در عوض، سواد رسانه ای با تفکر و احساس شما هنگام رویارویی با پیغام های رسانه ای در ارتباط است.
نتیجه گیری
سواد رسانه ای یک منظره است. شما برای رسیدن به این منظره باید آگاهی و کنترل خود را افزایش دهید.
وقتی الگو های تفکر و احساس افراد را با توجه به جایگاه ایشان در مراتب یادگیری، با یکدیگر مقایسه کنیم، سواد رسانه ای به برترین شکل ممکن شناخته می گردد. هنگام رویارویی با پیغام های رسانه ای، این مراتب یادگیری را به خاطر داشته باشید.
منبع: راسخون
خبرنگاران وب گردی وبگردی
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان