8 فیلمی که شما را به گریه خواهند انداخت
به گزارش تور هند ارزان، خبرنگاران - ترجمه از حسین علی پناهی: یکبار اینگمار برگمن در خصوص منحصر به فرد بودن و قدرت سینما چنین گفت: فیلم مثل رویاست ، مثل موسیقی است. هیچ هنری به مانند سینما ضمیر ما را تحت تاثیر قرار نداده است و مانند آن مستقیماً وارد احساسات ما نشده است؛ در عمق اتاق های تاریک ارواح ما. او دریافته بود که سینما قدرت مسحور کردن بینندگان را داشته و باعث می گردد که آن ها تجربه ای ساختارمند از یک دنیای غیرواقعی را از دیدگاهی خاص داشته باشند. وقتی که فیلمی با توجه کامل به جزییات ساخته می گردد، خود را اسیر آن خواهیم یافت و به چیزی که می بینیم ایمان خواهیم داشت، به همین علت بر ما تاثیر خواهد گذاشت.
این موضوع باعث می گردد که برای آن چه که بر سر شخصیت های داستان می آید اهمیت قایل شویم؛ برای رنج هایشان، شادی های و ترس هایشان و دیگر عواطف احساسات آن ها. فیلم هایی هستند که عمداً سعی دارند ما را تحت تاثیر قرار دهند و می خواهند مستقیماً به سخت ترین و بیرحمانه ترین جنبه های زندگی انسانی وارد شوند و در طرف مقابل سعی دارند از آن جنبه ها فرار نموده و تنها زوایای دیدنی زندگی را به ما نشان دهند. در ادامه شما را با فهرستی از فیلم هایی آشنا کنیم که به شدت شما را تحت تاثیر قرار خواهند داد.
1-بالتازار، تصادفی
فیلم شماره یک در میان فیلم های مطلوب میشاییل هانکه یکی از شاهکارهای رابرت برسون با نام بالتازار، تصادفی (Au Hasard Balthazar) است که در سال 1966 ساخته شد. این فیلم سرنوشت دو شخصیت که با هم ارتباط عمیقی دارند و با خشونت و بدرفتاری جهانی اطرافشان دست و پنجه نرم می نمایند را به تصویر می کشد. دو شخصیتی که نمی توانند با خشونتی که علیه شان روا داشته می گردد مقابله نمایند. یک الاغ به نام بالتازار و دختری به نام ماری در داستان برسون با هم مرتبط می شوند و در آن از سبکی خاص برای تقویت حالت تراژیک فیلم و رنجی که هر دو آن ها متحمل می شوند استفاده می نماید.
2- من دانیل بلیک هستم
کن لوچ استاد شخصیت پردازی است. فیلم من دانیل بلیک هستم (I, Daniel Blake) آخرین فیلم اوست که به خاطر آن برنده جایزه نخل طلایی فستیوال کن در سال 2016 شد. در این فیلم، علایق اجتماعی شخصیتی لوچ با استادی بی نظیری که وی در طول دوران حرفه ای طولانی خود بدست آورده به تصویر کشیده می گردد. شخصیت اصلی فیلم یک مرد بالغ به نام دانیل بلیک است که نمی تواند کار کند زیرا شرایط جسمانی نامناسبی دارد. در حالی که ما تقلای دردناک دانیل را می بینیم و این که دولت هیچ اهمیتی به درد و رنج او نمی دهد، او با افرادی که مشکلاتی شبیه او دارند ارتباط برقرار می نماید. تراژدی او با مهربانی و عطوفتی که او نسبت به اشخاصی که دیدار می نماید تشدید می گردد و بیننده را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.
3- چشم انداز ای در مه
فیلم چشم انداز ای در مه (Landscape in the Mist) یک فیلم بلوغ یافته از تئو آنجلوپولوس، کارگردان نامی یونانی است که سفر دو کودک یونانی به آلمان را در جستجوی پدری ظاهراً دوست داشتنی اما گمشده که حتی او را نمی شناسند را به تصویر می کشد. در حالی که این بچه ها به سفر دور و دراز خود می برند، آن ها با شخصیت های متعددی روبرو می شوند که بعضی مهربان و بعضی بی احساسند و بدین ترتیب این دو کودک جنبه های مختلف جهانی اطرافشان را تجربه می نمایند. تراژدی فیلم در معصومیتی است که در نگاه این بچه ها به جهان وجود دارند در حالی که به تنهایی سفر خود را انجام می دهند.
4- سینما پارادیزو
فیلم ایتالیایی سینما پارادیزو (Cinema Paradiso) به وسیله جوزپه تورناتوره نوشته و کارگردانی شد و نامه ای عاشقانه به جوانی، سینما و عشق به آن است. توتو شخصیت اصلی فیلم تورناتوره است که در شهر کوچکی به نام جیانکالدو به جهان می آید و در همان کودکی شیفته فیلم و یکی از دختران همسایه می گردد. با تعمیق رابطه بین این دو، عشق توتو به سینما به وسیله آلفردو، آپاراتچی پیر سینمای شهر که سینما پارادیزو نام دارد، تقویت می گردد. با بزرگ شدن توتو، عشق او به دختر و سینما بیشتر و بیشتر می گردد و رابطه ای عمیق بین او و الفردو و سینما پارادیزو شکل می گیرد.
5- هفت سامورایی
یکی از برترین شاهکارهای آکیرا کوروساوا، کارگردان شهیر ژاپنی، که می توان به وضوح استادی او در نوشتن داستانی قوی می شویم فیلم هفت سامورایی (Seven Samurai) است. فیلم داستان کوشش هفت سامورایی برای دفاع از مردم یک روستا در برابر یک گروه راهزن و آدمکش را روایت می نماید. نحوه شکل گیری این گروه هفت نفره و روابطی که بین آن ها شکل می گیرد زیبایی اصلی فیلم است. در ابتدا، هیچ اتحاد و رابطه عمیقی بین آن ها وجود ندارد اما با پیشرفت داستان، رفته رفته به هم اعتماد نموده و برای نجات یکدیگر دست به فداکاری می زنند. نحوه شکل گیری این اتحاد همان چیزی است که بیننده را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.
6- اواخر بهار
یاسوجیرو اوزو با فیلم اواخر بهار (Late Spring) یکی از برترین و خالص ترین سبک های فیلم سازی در تاریخ سینما را تثبیت کرد. فیلم اواخر بهار داستان پدری و دختری است که به شدت قدردان هم بوده و به یکدیگر احترام می گذارند اما می دانند که باید بزودی از هم جدا شوند. نقش دختر فیلم را ستسوکو هارا بازی می نماید که می داند باید ازدواج نموده و زندگی خودش را تشکیل دهد اما از تنها گذاشتن پدرش بیم دارد.
7- سه رنگ: آبی
اولین فیلم از مجموعه فیلم های سه رنگ با عنوان سه رنگ: آبی (Three Colors: Blue) به کارگردانی کریستوف کیشلوفسکی، بر اساس رنگ پرچم فرانسه، به معنای آزادی است. در فیلم با شخصیت جولی روبرو می شویم که نقش آن را ژولیت بینوش بازی می نماید که خانواده اش را از دست می دهد. با پیشرفت داستان فیلم می بینیم که جولی از خاطرات گذشته اش رنج می برد. شرایطی که او تجربه می نماید آزاد شدن از دردی است که خاطرات گذشته با خود دارند. برای جولی بسیار سخت است که زندگی جدیدی برای خود بسازد و ما نیز به عنوان بیننده فیلم، این سختی را درک می کنیم و در نهایت با آزادی او احساس راحتی می کنیم.
8- آندری روبلوف
یکی از جاه طلبانه ترین فیلم هایی که به وسیله آندری تارکوفسکی، کارگردان شهیر روسی ساخته شده، آندری روبلوف (Andrei Rublev) است که به آنالیز زندگی یک نقاش روسی در قرن پانزدهم می پردازد. در آنالیز اپیزود وار این داستان، وی همیشه شخصیت اصلی داستان نیست و گاهی اوقات وی تنها نظاره گر اتفاقات دیگر است. چیزی که اپیزودهای داستان را به هم وصل می نماید رابطه بین هنر و جامعه است.
پ
منبع: برترین ها