هنرمندان را اذیت می نمایند!

به گزارش تور هند ارزان، در کنار صدای درشکه چی های میدان نقش دنیا اصفهان، صدای دیگری هم به گوش می رسد که هر گردشگری را ناخواسته به بازارهای پشت میدان می کشاند.

هنرمندان را اذیت می نمایند!

به گزارش خبرنگاران، سمفونی صدای چکشی که به فلز می خورد، کنجکاوی هر رهگذر غریبه در اصفهان را به کوچه و بازار پشت میدان نقش جهان می برد. جهانیی از کارگاه های قلمزنی که بعضی جوانان و قدیمی ترها در آن مشغول به کار هستند. هنگامی که سراغ قدیمی ترین کارگاه را برای آموزش بگیرید، نباتی را معرفی می نمایند. هنرمندی که ادعا می نماید جزو نسل چهارمی است که قلمزنی را از خانواده به ارث برده و همچنان چراغ کارگاهی را که پدربزرگش 50 سال پیش تابلوی آن را سردر مغازه زده، روشن نگه داشته است.

عبدالرسول نباتی که دل پُری از مسوولان دارد، در حالی که هنر قلمزنی را به مشتری اش معرفی می نماید، از ویژگی های اثرش هم می گوید، از آن دفاع می نماید و اصلا در مقابل تخفیف 500 هزار تومانی که مشتری از آن تقاضا می نماید، کوتاه نمی آید. در همین حال، با خبرنگار خبرنگاران نیز گفت وگو می نماید.

همان طور که خودتان این رشته را از اجدادتان یاد گرفتید، آیا این هنر را به فرزندان تان هم آموزش داده اید؟

بله؛ اما آن ها دوست ندارند آن را انجام دهند.

چرا؟

چون صنایع دستی زحمت زیادی دارد و کسی هم قدر هنرمند را نمی داند. هنرمندانی هم که خلاق هستند، توسط یکسری دلال به بی راهه کشیده می شوند.

چرا هنرمندان این فرصت را به دلال ها می دهند؟

یک هنرمند رشته قلمزنی تمام انرژی و وقت خود را صرف کار می نماید و فرصت این را ندارد که به دنبال بلاهایی برود که دلال ها بر سرش می آورند. پیگیری این مسائل و مراحل اداری که باید در این زمینه طی گردد، در کشور ما زمان بر است و اگر یک هنرمند بخواهد چنین موضوعی را پیگیری کند، باید از کارش بگذرد. بنابراین هنرمند ترجیح می دهد از خیر این کار بگذرد. وظیفه اتحادیه صنایع دستی است که به جای وادار کردن ما به آنچه خوشایند دولت است، چنین موضوعی را دنبال کند، زیرا حقوق می گیرد و دولت برای او خط مشی مشخص نموده است. در واقع اتحادیه حامی دولت است نه هنرمند!

از نوروز تا کنون، شاید 25 نفر از ارگان های مختلف به ما سر زده و سراغ جواز کسب من را گرفته اند. چندبار هم از بیمه سر زده اند، چندی پیش از شهرداری برای چک کردن مجوز تابلویی که 50 سال پیش نصب شده است، سر زدند تا من را به بهانه این موضوع و برای دریافت مالیات، عوارض و چیزهای دیگر به شهرداری بکشانند. در کل، هنرمندان را اذیت می نمایند و تحت هر شرایطی هم مالیات می گیرند؛ اما زمانی که می خواهند خدمات بدهند، محل مان نمی گذارند. ما هنر را خلق می کنیم در حالی که به دولت هیچ وابستگی ای نداریم و کاملا مستقل هستیم. یک اثر را با خون دل فراوری می کنیم تا گردشگر خارجی آن را ببیند و دلار خرج کند؛ اما هم جلوی گردشگر و هم جلوی هنرمند را می گیرند.

منظورتان از این که جلوی گردشگر را می گیرند، چیست؟

گردشگران خارجی که ایران را برای دیدن انتخاب می نمایند، معمولا پول ندارند یا از طرف شرکت خاصی برای کار آمده اند. جدیدا هم مد شده، توریست ها با یک قطار وارد ایران می شوند، در همان قطار، غذا می خورند، می خوابند و دوری هم در شهر می زنند و دوباره به داخل قطار بازمی گردند. اگر هم توریستی داشته باشیم، اتحادیه آن ها را به مغازه های ویژه ای می برد تا خریدهای خاص همراه با کمیسیون های درصد بالا را به نفع خودش انجام دهد.

شما هم پیشنهاد کمیسیون را مطرح می کنید؟

نه؛ من پیشنهاد نمی دهم، اما بعضی راهنمایان تور قبل از این که توریست را به داخل مغازه بیاورند، می گویند 50 درصد فروش را باید به من بدهی! ما هم چون نمی توانیم این موضوع را بپذیریم، این کار را نمی کنیم.

فکر می کنید چند درصد فروشگاه های صنایع دستی در میدان نقش جهان پیشنهاد راهنمایان تور را برای دریافت حق کمیسیون می پذیرند؟

متاسفانه جای هنرمندان صنایع دستی را یکسری دلال گرفته اند. دلال هم کاری به صنایع دستی ندارد. فقط می خواهد یک کالا را بخرد و بفروشد و سود کند. وقتی هم که چنین پیشنهادی را از یک راهنمای تور می شنود، می پذیرد و حاضر است یک تابلوی 100 هزار تومانی را 300 هزار تومان بفروشد و 100 هزار تومان آن را به راهنمای تور بدهد.

پیشنهاد شما برای جلوگیری از این گونه اتفاق ها چیست؟

سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باید ساز و کار درستی برای گردشگران ایجاد کند، از آن ها برای دیدن کارگاه های صنایع دستی پول بگیرد و سپس یک هنر ایرانی را به آن ها معرفی کند. بسیاری از گردشگران مفت و مجانی می آیند، شرح های یک اثر را به صورت رایگان می گیرند و بدون آن که هزینه ای بپردازند می روند. در حالی که اگر من پایم را به یک کشور دیگر بگذارم، راهنمای تور در روز اول سفر با کاتالوگی که در دست دارد، من را در جریان گشت ها قرار می دهد، پولش را می گیرد و من را به کارگاه های صنایع دستی که می خواهد نشان دهد، می برد؛ اما در ایران چنین نیست. یک گردشگر یک ساعت وقت من را می گیرد، از شرحات من شگفت زده می گردد، هیچ خریدی هم نمی نماید و می رود. در کل، شرایط کشور ما برای گردشگری جور نیست. امکانات کافی در این زمینه نداریم. از طرفی برای من مقرون به صرفه نیست که یک مترجم در کارگاه یا فروشگاه ام استخدام کنم، کاتالوگ تهیه کنم تا گردشگر یک کالا را بخرد.

یادم می آید در زمان های قدیم، گردشگران آمریکایی که از ایران دیدن می کردند، طوری دلار خرج می کردند که یک هنرمند در مدت یک ماه می توانست یک خانه بخرد. ارزش کار ما از هزار بشکه نفت بیشتر است. کاملا اصیل است و صد رصد با دست صورت گرفته، اما به جای آن که با تقدیرنامه وارد مغازه ما شوند، ماموران مختلف از صبح تا شب سراغ مان را می گیرند و هربار برای ما مشکل می سازند و می روند.

من از رادیو و تلویزیون به شدت انتقاد دارم، زیرا باید شبکه ای را به صنایع دستی اختصاص دهند که 24 ساعته انواع رشته های صنایع دستی و روش های فراوری آن را معرفی کند تا یک ایرانی وقتی وارد مغازه می گردد، نگوید اسم کاری که انجام می دهید، چیست؟ چاپ است؟ پِرس است؟ ما کانال های تلویزیونی بسیاری داریم که بعضی از آن ها هوادار ندارند، چرا یکی از این کانال ها را به صنایع دستی که بسیار غنی است و مردم هم شناخت کافی از آن ندارند، اختصاص نمی دهند. یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای وجود دارد که فکر می کنم مربوط به کشور ایتالیاست، هربار که من تلویزیون را روشن می کنم، در حال آموزش یا تبلیغ زیورآلات است. مخاطبی که چند بار این شبکه را ببینید، بعد از مدتی ذهنش به صورت اتوماتیک می پذیرد که بهترین زیورآلات مخصوص کشور ایتالیاست.

تا حالا درباره این گونه مسائل با معاونت صنایع دستی صحبت نموده اید؟

ما خیلی کوشش کردیم، اما آن ها نمی خواهند حمایت نمایند. حتی یک بار هم پیامی به ما ندادند که بر فرض مثال، یک نمایشگاه صنایع دستی در کشوری برگزار می گردد و شما هم به عنوان یک هنرمند در آن شرکت کنید؛ اما به جای آن، بسیاری از شرکت های خصوصی سر می زنند و پیشنهاد شرکت در نمایشگاه های صنایع دستی خارج از کشور را می دهند. زمانی هم که می خواهیم شرکت کنیم، یک فرم نشان مان می دهند که باید پنج میلیون تومان پرداخت کنیم تا یک غرفه در نمایشگاه را به ما بدهند. در طول مدتی که من با پدرم کار کردم تا کنون، یک بار هم نشده که پدرم را به شرکت در یک نمایشگاه خارجی دعوت نمایند، اما بعضی افراد که روابط محبت آمیز ای با آن ها دارند، خیلی راحت غرفه می گیرند.

سندی هم برای گفته های تان دارید؟ تا حالا شاهد این بوده اید که بعضی با روابط محبت آمیز بتوانند در یک نمایشگاه خارجی غرفه بگیرند؟

بله؛ اما مگر می گردد از چنین موضوعی سند تهیه کرد! ما در این حوزه مسائل زیادی داریم. تا کنون بارها از اصناف به ما سر زده اند تا جواز کسب فروشگاه را چک نمایند. در حالی که جواز کسب من بارکد دارد و به راحتی و با یک سرچ کوچک می توانند تمام مشخصاتم را در سیستم چک نمایند. من یک سال دوندگی نموده ام تا جواز کسب بارکددار بگیرم، این مسئله ای نیست که برای آن بخواهند یک مامور را در طول سال بارها و بارها بفرستند تا جواز من را چک نمایند. اتحادیه آمده و از اصناف دستور دارد که کالاهای ما را از نظر کیفیت و قیمت کنترل کند. یک کارت چاپ نموده و 100 عدد از آن را برای ما آورده و پولش را هم گرفته و می گوید، قیمت هر کالا را بنویسید و روی کارها بچسبانید. در حالی که این، کارِ اتحادیه نیست.

شما هم با مشکل بیمه هنرمندان صنایع دستی روبرو هستید؟

بیمه، به هیچ عنوان هنرمندان صنایع دستی را قبول نمی نماید، زیرا دولت باید 20 درصد حق بیمه را پرداخت کند و چون دولت به تعهداتش عمل ننموده است، بیمه هم دیگر ما را نمی پذیرد. کارگران بسیاری هستند که در شرایط سخت در کارگاه های صنایع دستی کار می نمایند، اما بیمه نیستند. در حالی که بدهی دولت به کارگر ربطی ندارد. سال گذشته مشکل بیمه داشتم، بی خود و بی جهت سه میلیون تومان جریمه شدم، مسوول مربوطه در اداره بیمه اصلا به شرح من گوش نکرد تا از خودم دفاع کنم. به همین دلیل مجبور شدم تمام مراحلی را که یک نفر برای ثبت بیمه انجام می دهد، دوباره طی کنم.

عنوان جهانی شهر خلاق صنایع دستی برای اصفهان تا چه اندازه برای هنرمند صنایع دستی این شهر ملموس بوده است؟

این عنوان تا کنون برای ما فقط به صورت یک شعار بوده است. یک صنعتگر یا هنرمند زمانی می تواند از شغل خود احساس رضایت کند که به خاطر اثر هنری اش احساس ذوق کند و به او احترام بگذارند، در حال حاضر بسیاری از هنرمندان صنایع دستی متکی به خودشان هستند و به ارگان و نهاد دیگری وابستگی ندارند. برای مثال، یک هنرمند وقت این را ندارد که کاتالوگ تهیه کند و به امور بازرگانی در این حوزه بپردازد. ضروری است که اتحادیه و معاونت صنایع دستی خدمات این چنینی را به هنرمند بدهد، زیرا من اگر بالای سر هنرآموز نباشم، کار به نحو احسن پیش نمی رود. تا زمانی که من فرصت کافی برای انجام این کار نداشته باشم و مسوولان هم در این زمینه کمکی ننمایند، یک دلال وارد کار می گردد، از طرفی با یک کارگر ساده و از طرف دیگر با شرکت ها و ارگان های دیگر ارتباط برقرار می نماید و سود کلانی به جیب می زند و این خلأ را به شکلی پُر می نماید.

امروزه در جهان، صنایع دستی به سمت کاربردی شدن پیش می رود، شما تا چه اندازه کوشش نموده اید تا در رشته قلمزنی به این نوآوری برسید؟

ما طرح ها و رنگ های بسیاری از آثار را تغییر می دهیم و همین کار موجب شده فروش نسبتا خوبی داشته باشیم، چون بسیاری از کارهای ما با دکوراسیون خانه ها همخوانی دارد؛ اما به آن صورت که در زندگی مردم کاربرد داشته باشد، مطرح نیست، زیرا قلمزنی بیشتر به شکل تابلو ساخته می گردد و نمی توانیم آن را به عنوان میز و جایگاه عرضه کنیم. چندبار از قلمزنی برای ورودی خانه استفاده نموده ام و قلمزنی را بین دو شیشه قرار دادم، اما این کار سلیقه ای است و چندان توسعه پیدا نکرد. از طرفی چون چندان کاربردی نبود، تمایلی هم برای استفاده از آن وجود ندارد.

چرا از قلمزنی در زیورآلات استفاده نمی کنید؟

زیورآلات آن قدر توسعه پیدا نموده که نمی توان چندان به آن پرداخت، اتفاقا چندبار هم این کار را انجام دادیم. زیورآلات در قالب قلمزنی از تایوان، چین و تایلند وارد می گردد و قیمت بسیار پایینی هم دارد، به همین دلیل نمی توان چندان به این موضوع پرداخت. ما دلخوریم که به عناوین مختلف اذیت می شویم. شاید 60 درصد از کارهایی که در بازار می بینید، کپی از کارهای ما باشد.

چرا طرح های تان را ثبت نمی کنید که حق حق امتیاز آن رعایت گردد؟

شاید بتوان تحت شرایط خاصی این کار را انجام داد. شرایط ثبت اثر دست وپا گیر است و به یک پروسه طولانی احتیاج دارد. ما در مرحله ای با این موضوع مشکل داشتیم. زمانی برای این کار اقدام کردم و یک طومار برای تنها یک طرح جلویم گذاشتند که باید به تهران می رفتم و تاییده می گرفتم و اقدامات دیگری را انجام می دادم، به همین دلیل پشیمان شدم و رهایش کردم. متاسفانه جلوی کپی کردن را هم نمی توان گرفت. زمانی که کارآموز من چهار سال در کنارم کار می نماید، طبیعی است که همان الگوی من را ادامه می دهد، اما زمانی که یکی از بیرون می آید و طرح های مان را کپی می نماید کمی دردناک است. بنابراین من چه بخواهم و چه نخواهم، طرح های این کار پخش می گردد. گاهی ما درگیر هم شده ایم، اما در نهایت اعصاب خودمان را خورد کردیم. بنابراین تصمیم گرفتیم یک طرح جدید را تا آنجا که ممکن است کنترل کنیم تا مشتریان خودمان را داشته باشیم و هنگامی که در حال همه گیر شدن است، خودمان آن را پخش کنیم. در هر صورت هر شغلی مسائل خاص خود را دارد.

در حوزه صادرات قلمزنی هم فعالیت می کنید؟

خیر؛ اما بعضی واسطه ها کارهای ما را می خرند و صادر می نمایند. قلمزنی بیشتر به کشورهای عربی و عمان صادر می گردد.

تا چه اندازه صنایع دستی ساخت ایران در اصفهان عرضه می گردد؟

اگر هفت سال پیش به اصفهان سر می زدید، در کنار صنایع دستی اصفهان، صنایع دستی چین و هند را هم می دیدید، اما در سفر استانی رئیس جمهور پیشین به اصفهان، بعضی هنرمندان پیشکسوت و اتحادیه دست به دست هم دادند تا فروخته نشدن صنایع دستی خارجی، دست کم در بناهای تاریخی را به صورت مصوبه درآورند. بیشتر هنرمندان قدیمی میدان نقش جهان یا فوت شده اند یا از اصفهان رفته اند و بیشتر کسانی که در میدان نقش جهان کار می نمایند، دلال صنایع دستی هستند. با این که کم و بیش صنایع دستی خارجی هم برای فروش عرضه می نمایند، با این حال هر چند وقت یک بار بخشنامه ممنوعیت انجام این کار را به فروشگاه ها ابلاغ می نمایند. ممنوعیت عرضه صنایع دستی خارجی در این میدان موجب پیشرفت شده و کیفیت کارهایی که عرضه می شوند نسبت به چند سال گذشته بسیار بالا رفته است. از طرفی حس رقابت به وجود آمده است، برای مثال مجبورم بعضی از کارها را به خاطر رقبا با قیمت پایین بفروشم، در غیر این صورت حاضر نبودم کارهایم را با قیمت کمتر از دو میلیون تومان بفروشم.

بعد از 30 سال فعالیت در این حوزه چه تعداد شاگرد تربیت نموده اید؟

زیاد؛ در حال حاضر هشت شاگرد دارم و هر پنج سال، 20 شاگرد را تربیت می کنم.

بعضی جوانانی که در کارگاه های قلمزنی کار می نمایند، می گویند در کنار شغل اصلی شان این کار را انجام می دهند، در این شرایط، آینده این رشته صنایع دستی را چطور می بینید؟

این که بعضی جوانان در کنار شغل اصلی شان قلمزنی می نمایند، جای امیدواری دارد و نشانه خوبی است. بعد از جنگ ایران و عراق، صنایع دستی ایران رشد نموده و جوانان بسیاری در رشته های مختلف خلاقیت به خرج می دهند. حتی بعضی معلولان و کسانی که قبلا اعتیاد داشتند هم در کارگاه من قلمزنی انجام می دهند و این موضوع امیدوارنماینده است.

کبریا حسین زاده / خبرنگاران

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 23 مهر 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: indiaro.ir شناسه مطلب: 434

به "هنرمندان را اذیت می نمایند!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "هنرمندان را اذیت می نمایند!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید