برای ژاپن،کره جنوبی و مالزی شدن ایران به چه چیزی احتیاج است؟
به گزارش تور هند ارزان، اگر ترکیه شدن ایران بخشی از آمال سیاسیون کوچک اندیش کنونی است باید به آنها گفت که ایران در زمان محمدرضا چیزی در مایه های همین ترکیه ای بوده است که آرزویش را دارید و مردم آنچه را که بالا آورده اند دوباره سر نخواهند کشید.

با تور مالزی از توسعه یافته ترین کشور شرق آسیا دیدن کنید.
به گزارش گروه رسانه های خبرنگاران، به شکل بسیار کلی و با پرهیز از ورود به جزئیات و مطابق آنچه از بدیهیات این زمینه به نظر می رسد، می توان چنین گفت که برای پیمودن این راه به وجود نخبگان تکنوکرات و عمل گرای غیرایدئولوژیکی که به بازار آزاد التزام داشته و اعتقادی به مسائل گمراه نماینده ای مانند محیط زیست و توسعه چندبعدی نداشته باشند احتیاج داریم. این به نظر مهم ترین پیش احتیاجی است که برای آغاز جهت توسعه باید فراهم باشد و عمده مساله باقیمانده پذیرفته شدن در نظام توزیع کار جهانی به عنوان یک بازیگر بدون چالش و کاملا نقش پذیر خواهد بود.
جزئیات زیادی توسط صاحب نظران در این زمینه بیان شده است که درنهایت راه توسعه به معنای مصطلح آن برای هر کشور یا حتی جغرافیای کوچک تر هم به راهی یکتا و غیرقابل تعمیم و همچنین گرته برداری تبدیل می نماید؛ اما به نظر آنچه به عنوان کلیات مطرح کردیم می توان در دو مفهوم کلی خلاصه کرد؛ اول وجود عنصر اراده و دوم فراهم بودن زمینه فراوری ثروت بدون اتکا به منابع طبیعی خام است. همه این حرف ها را زدیم تا به اینجا برسیم که بتوانیم پرسش مهمی را با هم در برابر برخی سیاسیون کشور قرار دهیم؟ پرسش این است؛ چه کسی مشخص نموده که مردم ایران به دنبال تبدیل کردن کشورشان به ژاپن، کره جنوبی، مالزی یا ترکیه هستند؟ این دقیقا اراده چه کسانی است که معطوف به این مساله شده است؟ اگر کشور ما مانند قبل از انقلاب یا مانند اکنون کشورهای حاشیه خلیج فارس پادشاهی بود لاجرم پاسخ بسیار ساده می شد. اراده در این نظام ها اراده پادشاه و هیات کوچک حاکمه است. مردم در این نوع کشورها محلی از اعراب ندارند و رابطه آنها با حکومت یک رابطه یک طرفه مبتنی بر لطف حاکمان است. در این کشورها میل پادشاه به افزایش فر و جلال و عظمت قلمروی حکمرانی اش او را به سمت مثلا توسعه سوق می دهد و کسی هم نمی تواند این میل را تغییر دهد؛ مانند آنچه هم اکنون در عربستان سعودی می بینیم و از برنامه ها و رویاهای بن سلمان می شنویم.
در این کشورها درست یا غلط، حق مشخص سیاست هایی چنین کلان در قبضه عده معدودی است، اما در کشوری مانند ایران که بر اساس قانون اساسی و رویه چهار دهه ای آن مردم مهم ترین عنصر در مشخص خط مشی های کشور هستند، چه کسی چنین جراتی را به برخی سیاسیون داده است که رویاهای خام خود را به عنوان الزامات راهبردی کشور مطرح نمایند و برای آینده 80 میلیون نفر برنامه های بلندمدت پرخطر بریزند؟ اگر آنها حقی برای خود به عنوان انسان هایی خیراندیش و قیم ملت در نظر گرفته اند باید آنها را به این واقعیت عریان متوجه کرد که این ملت اگر چنین چیزی می خواست پس چرا انقلاب کرد؟ و بساط شاهان، شاهزادگان و قیمان خودخوانده خویش را بر هم ریخت؟ اگر ملت آقابالاسر احتیاج داشت انقلاب نمی کرد و هیچ کس همانگونه که قانون اساسی و سیره رهبران انقلاب نشان می دهد، در مقامی نیست که چنین رویاهایی را به آینده ملت گره بزند. رویاهایی که اگر همه چیز درست باشد و مسئله ای پیش نیاید محقق شدن شان دست کم یک تا دو نسل را به خاک سیاه خواهد نشاند. آن کسی که معتقد بود لاجرم یک یا دو نسل باید در زیر چرخ های توسعه له بشوند، رفته است، اما این احساس خود قیم پنداری و رفتن در لاک عقل کل و پیر برنا و مصلح اجتماعی از میان هم پالکی های آن مرحوم رخت برنبسته است.
اگر ترکیه شدن ایران بخشی از آمال سیاسیون کوچک اندیش کنونی است باید به آنها گفت که ایران در زمان محمدرضا چیزی در مایه های همین ترکیه ای بوده است که آرزویش را دارید و مردم آنچه را که بالا آورده اند دوباره سر نخواهند کشید. اگر هم قرار بر رفتن چنین راهی باشد آنگاه چه احتیاج به وجود شما خواهد بود؟ مگر در میان ملت قحط الرجال است که شمایی را برای این راه برگزینند که تمام هویت و مآغازیت خود را تاکنون از انقلاب اسلامی و رویکرد ضداستکباری اش کسب نموده اید؟ ملتی که همه ضعف ها و کمبودهای عملکردی اش را با توجیه درونی مبتنی بر ارزش های اسلامی و عدالت محوری تحمل کرد، اگر قرار باشد که از این آرمان ها و ارزش ها دست بشوید آنگاه چه دلیل عاقلانه ای خواهد داشت که ادامه کار را به دست پدیدآورندگان همان ضعف ها و کمبودها بدهد؟
منبع:فرهیختگان
منبع: تسنیم