گفت وگوی خواندنی با کامبیز دیرباز، بعد از 15 سال نقش منفی بازی کردم، آقازاده از خط قرمز ها عبور نموده است

به گزارش تور هند ارزان، مجری برنامه دست فرمون گفت: نقش منفی را در سریال آقازاده بازی می کنم؛ آقازاده ویژگی های منحصر به فردی دارد و حامد عنقا در این سریال به واسطه حضور در شبکه نمایش خانگی توانسته از خط قرمزها عبور کند.

گفت وگوی خواندنی با کامبیز دیرباز، بعد از 15 سال نقش منفی بازی کردم، آقازاده از خط قرمز ها عبور نموده است

به گزارش، از تب سرد تا نابرده رنج و در چشم باد تا میکائیل، پشت بام تهران و زیر پای مادر همگی سریال هایی بودند که ایفاگر نقش اصلی آنها الان بعد از سالها بازیگری وارد عرصه اجرا شده است.

درست است که امروزه اغلب بازیگران و خواننده ها از کار حرفه ای خود دست کشیدند و به سمت اجرا یا کارهای اینچنینی رفتند اما این دلیل محکمی برای حضور بازیگران در عرصه دیگری نیست.

کامبیز دیرباز که در این سالها یکی از بازیگران پرکار در تلویزیون به شمار می رود، به تازگی اجرای برنامه دست فرمون به تهیه نمایندگی محمود محمودی را به عهده دارد. برنامه ای که علاوه بر وجه سرگرمی، به فرهنگ سازی در آموزش و قوانین رانندگی نیز می پردازد. با دیرباز که این روزها علاوه بر اجرای دست فرمون، مشغول بازی در اولین سریال خود در شبکه نمایش خانگی به نام آقازاده است، گفت وگو کردیم.

- در خصوص راستا من در بازیگری هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و من همچنان بازیگر هستم. در تمام جهان به همین شکل است و اغلب بازیگرهایشان در کنار بازیگری، اجرا هم می نمایند اما نمی دانم چرا در ایران اگر یک بازیگر بخواهد به ژانرهایی مثل اجرا نزدیک گردد همه چیز برای مخاطب ما عجیب و غریب می گردد چراکه مرسوم است بازیگر، تا آخر عمرش فقط بازی کند.

سالها پیش نقش اصلی سریال میکائیل را که پلیس هم بود بازی کردم. حالا سوالی دارم و آن هم اینکه اگر نقش یک پلیس مثل میکائیل را بازی کنم و اتفاقا هر شب در هفته نیز از تلویزیون پخش گردد، آیا شما باز هم می پرسید که چرا نقش پلیس بازی کردید؟ برای روشن تر شدن موضوع بهتر است فرض کنید سریالی به نام دست فرمون در حال پخش است و من به جای پلیس، نقش مجری را ایفا می کنم. آیا این اشکالی دارد؟ من در این مسابقه در حقیقت دارم نقش یک مجری را بازی می کنم.

-شما می توانید من را به چالش بکشانید که بگویید داری بد اجرا یا بازی می کنی و یا اینکه چرا با وجود عدم توانایی در اجرا به این حیطه ورود پیدا کردی اما اینکه من استاندارهایی را رعایت کردم و دارم انجام می دهم جزو ویژگی های من است نه جزو ضعف من. مثال دیگری می زنم درست نیست از فردی که پیانو می زند ایراد بگیریم که چرا ساز دیگری را غیر پیانو می نوازی؟ چراکه حتما مهارتش را داشته است و جزو ویژگی های ذاتی اش بوده است در کنار اینکه ساز تخصصی اش پیانو است. اگر من اجرای بدی در این مسابقه دارم صحبت شما درباره اینکه چرا از بازی به سمت اجرا آمدید درست است در غیر اینصورت باید بگویم از توانمندی یک بازیگر است که بتواند اجرا بکند.

-دقیقا درست می فرمایید اما در این سالها که به طور متمرکز بازی می کردم پیشنهادهای فراوانی در حوزه اجرا داشتم که هیچ کدامشان برایم جذابیت آنچنانی نداشت که بخواهد به سمت اجرا ترغیبم کند، اما پیشنهاد اجرای دست فرمون قطعا یکی از پیشنهادهایی بود که به دلیل علاقه شخصی خودم به موتور و ماشین که بیس اصلی این برنامه است، دوست داشتم قبولش کنم. شاید این را بدانید که 25 سال است که موتور سوار و ماشین سوارم.

روز اولی که خدمت آقای احسانی رفتم گفتم که من اجرا بلد نیستم. البته نه که بلد نباشم منظورم این است که برای مثال اگر به من بگویند نقش احسان علیخانی را بازی کن، در ابتدا اجراهای او را می بینم و بعد از آن کپی برداری می کنم و سعی می کنم دقیقا شبیه به علیخانی اجرا کنم. اما این به درد نمی خورد چراکه می توانستند خود آقای علیخانی را برای این کار بیاورند.

من در این برنامه میزبان هستم نه مجری. در یک جاهایی بیشتر از بچه ها هیجان دارم و منتظرم تا به پیست بروند اما اگر یک روز برنامه دیگری پیشنهاد گردد که در حوزه موتور و ماشین نباشد شاید به چشم دیگری به آن نگاه کنم. در سینما امیر جدیدی در فیلم عرق سرد نقش مجری را بازی کرد و کسی هم به او نگفت چرا نقش مجری را بازی کردی؟ خودم احساس نمی کنم که اجرایم مخاطب را آزار دهد.

- اگر خدا بخواهد و تماشاچی من را بپذیرد، علاوه بر دست فرمون، در سینما و تلویزیون هم می مانم. اگر مخاطب من را دوست داشته باشد من هم کار می کنم و معتقدم اگر تماشاچی بازیگر را نخواهد، بازیگر دیگر از میدان به در می رود.

- ما هر شب 4 شرکت نماینده داریم اما این همه تشکیلات راه نمی اندازیم برای این تعداد محدود، بلکه هدف اصلی بیننده های ما هستند و آن 4 نفر در هر قسمت می شوند همکار ما و به ما یاری می نمایند تا این فرهنگ سازی انجام گردد. ما باید بازخوردها را از مردم ببینیم نه از آن 4 نفر.

- الان خیلی زود است چونکه فقط 12 برنامه پخش شده داریم و درست نیست اگر بخواهیم از الان به فکر تاثیرگذاری این برنامه روی مردم باشیم و توقع داشته باشیم یک برنامه بخواهد جریان سازی در فرهنگ رانندگی مردم ایجاد کند. واقعا هم اینطور نیست که یک برنامه بتواند جریان سازی رانندگی مردم یک کشور را تغییر دهد. تنها کاری که از دستمان برمی آید این است که به وسیله دعوت و حضور مهمان های چهره بتوانیم حرف هایی از زبان آنها برای هواداران شان بزنیم و اگر تعدادی از اینها به حرف ما گوش دهند ما برنده هستیم و به نظرم نباید اینطور برداشت کنیم که اگر این برنامه نحوه رانندگی مردم را تغییر داده پس بُرده است. دست فرمون در اصل نوعی سرگرمی برای مخاطبان است که در کنارش از این فرصت استفاده می کنیم تا حرف هایی درباره فرهنگ سازی رانندگی هم بزنیم.

- بله، اما از زمانی که دختردار شدم، در موتور سواری خیلی به قوانین پایبندتر شدم و بدون کلاه ایمنی روی موتور نمی نشینم. اما در جاهایی که مجبور باشم مثل سرمای هوا با ماشین تردد می کنم.

- بله، موتور وسیله راحت تر و کم جا تری است و هیجان بیشتری هم به نسبت ماشین دارد و وقتی سوار موتور می شوم فقط خودم هستم و خودم. از مزایای موتور این است که به نسبت ماشین باید شش دانگ تر رانندگی کنید. اگر قرار است با ماشین چهار دنگ حواست را بگذاری با موتور باید کل حواست به رانندگی باشد و در این سالها امکان ندارد وقتی با موتور از خانه خارج می شوم نگویم خدایا به امید تو، اما وقتی سوار ماشین می شوم شاید این جمله را فراموش کنم و این هم به خاطر تفاوت امنیتی است که این دو وسیله نقلیه با هم دارند.

- شاید مسعود ده نمکی ویژگی های شخصیتی من را می شناخت و این را می دانست که باید بازیگری را برای این نقش انتخاب کند که بلد باشد با آن موتور براند. اما در همان زمان هم بیشتر از هر چیز شباهت چهره و نوع بازیم برای ده نمکی مهم بود.

-در اصل دعوت از مهمان، تعاملی است بین من، کارگردان و تهیه نماینده. به هر حال برنامه ما قرار نیست در همین 50 قسمت تمام گردد و نگاه بلند تری داریم و این نگاه از سمت مدیران شبکه تا برنامه ساز است. تمام عزیزانی که در حوزه ورزش، هنر و خوانندگی هستند یک روزی مهمان دست فرمون می شوند، اما با اولویت بندی. مثل احسان روزبهانی که برای مردم کشف نشده بود و بازخوردهای خوبی داشت.

- ما پیست را ساختیم، اما در استادیوم آزادی یک پارکینگ را پیست کردند و این پیست با پیست استادیوم آزادی قابل مقایسه نیست، حتی برای این پیست زمین را آسفالت کردند.

- فعلا برای دست فرمون است و نمی دانم بعدا قرار است برای جای دیگری استفاده گردد یا نه.

- قطعا نقش خود آقا زاده را در این سریال ندارم و نقشی که ایفا می کنم بسیار متفاوت از همه نقش هایی است که تا به حال بازی کردم، متفاوت و گول زنک و بعد از حدود 15 سال در قالب نقش منفی ظاهر شدم. آقازاده ویژگی های منحصر به فردی دارد و عنقا در این سریال به واسطه حضور در شبکه نمایش خانگی توانسته از خط قرمزها عبور کند.

اساسا اینطور نیست که بخواهم تصمیم بگیرم از چه بازه زمانی تا چه بازه زمانی در شبکه خانگی باشم و بعد از آن به تلویزیون بروم. زمان هایی که پیشنهاد تلویزیون و شبکه خانگی دارم حرف اول و آخر را فیلم نامه ای می زند که پیشنهاد می گردد. ممکن است چهار سال پشت سر هم در تلویزیون پیشنهادهای جذاب داشته باشم مثل میکائیل، پشت بام تهران و زیر پای مادر و دقیقا در چهار سال متوالی در تلویزیون سریال بازی کردم و در هر کدام از اینها نقش اصلی بودم.

هر سه این کاراکترها برایم بسیار جذاب بودند و موازی شدند با مقطعی که اغلب فیلم نامه ها کاراکتر محور نبودند. یادم است تمام فیلم نامه های آن موقع، چهار پنج نقش اصلی داشتند و تا خاتمه هم متوجه نمی شدید کدام نقش اصلی است؟ و خیلی هم برای مخاطبان جذاب بود. مثل ابد و یکروز که همه شخصیت ها قصه را با خود پیش می بردند و در خاتمه مخاطب متوجه نمی شد قصه، قصه کدامیک از این آدم ها است؟ اما خب سلیقه من این شکل بود که در این سالها به دنبال فیلم نامه های قهرمان محور بودم.

مثل میکائیل که آنقدر قهرمان است و آنقدر قصه اصلی برای او است که اسم سریال، اسم شخصیت میکائیل است و قصه، قصه او است. یا زیر پای مادر که اگر اسمش را برمی داشتید شاید خلیل کبابی را برایش انتخاب می کردید، کما اینکه در زمان پخش این سریال خیلی ها می گفتند پای تلویزیون بنشینیم و خلیل کبابی ببینیم و همه اینها از محوری بودن این کاراکتر می گوید. همان زمان اصلا به این فکر نمی کردم که چهار سال است در تلویزیون بازی می کنم و این برایم مهم بود که کاراکتر مورد علاقه ام را بازی می کنم.

- اگر هم در آن چهار سال پیشنهاد سینمایی داشتم، کاراکتر پیشنهادی به اندازه مجموعه های تلویزیونی ام محوری نبوده است. نزدیک 7 ماه مشغول بازی در سریال زیر پای مادر بودم و در این مدت هم اغلب همکاران و دوستان می دانستند که کار دیگری انجام می دهم، اما در فواصل بین کارها اگر پیشنهادی بود پیشنهاد خیلی خوبی نبود.

- ایده آلم نقش اصلی بود. البته باید این را هم بپذیریم که سریال های مدرن از این ماجرا فاصله گرفتند برای مثال همین سریال آقازاده جزو سریال های مدرنی است که در خارج از کشور هم مخاطب فراوانی خواهد داشت.

- بیشتر از اینکه فیلم های خارجی ببینم، سریال هایشان را می بینم و در آنجا هم روال به اینصورت است که قصه اصلی روی یک قهرمان نمی چرخد. برای مثال قلب یخی حامد عنقا هم به این شکل بود که قصه از دوش یک کاراتر به دوش یک کاراکتر دیگر منتقل می شد. در آقا زاده هم به همین شکل است و قصه، قصه یک نفر نیست و مخاطب مدام شاهد رخ دادن اتفاق های جدید است. حتی انتخاب بازیگران هم تکلیف مخاطب با قصه را روشن می نماید و معتقدم قصه ای که به خوبی در هم تنیده می گردد و هر فردی وظیفه خودش را در آن انجام می دهد، قصه جذابی خواهد شد. بنابراین اصلا اینطور نیستم که بگویم یا کاراکتر قهرمان محور بازی می کنم یا اصلا بازی نمی کنم.

- سالها است که با بهرنگ توفیقی دوست و همکار هستم و در دو سریال او بازی کردم و همچنین قلم حامد عنقا را خیلی قبول دارم و به همین خاطر باعث شد تا در این سریال از ایده آل خودم که بازی در نقش محوری بود فاصله گرفتم و گفتم که یکبار هم که شده سریال مدرن را تجربه می کنم. حتی سریال نهنگ آبی به کارگردانی فریدون جیرانی هم در این سبک ساخته شد و خیلی از سریال های دیگر که دارند به این روش فراوری می شوند.

-بله، اما اینکه پیروز هستند یا نه بحث دیگری است. اما تا جایی که می دانم بسیاری از این سریال ها دیگر کاراکتر محور نیستند، حالا می توانند سریال های پیروزی باشند یا نه.

منبع: فارس

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتشار: 17 بهمن 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: indiaro.ir شناسه مطلب: 721

به "گفت وگوی خواندنی با کامبیز دیرباز، بعد از 15 سال نقش منفی بازی کردم، آقازاده از خط قرمز ها عبور نموده است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گفت وگوی خواندنی با کامبیز دیرباز، بعد از 15 سال نقش منفی بازی کردم، آقازاده از خط قرمز ها عبور نموده است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید